در مراسم خاک سپاری استاد محمدرضا شجریان نتوانستم به علت تراکم جمعیت و شرایط روحی و جسمی شرکت کنم ولی ظهر ششم و شب هفتم سرمزار رفتم و قبل از ورود با خودگفتم در برابر آرمگاهش زانو میزنم و عرض ادب میکنم و قطره اشکی نثار میکنم وقتی سرمزار رسیدم یا جمعیتی انبوه رو به رو شدم که امکان حضور بر سرمزار را نمی داد ولی ارادتمندان استاد تا وضعیت روحی و جسمی مرا دیدند خوشبختانه کوچه بازکردند و توفیق زیارت را پیداکردم آخر تا وقتی استاد در مشهد بودند حشر زیادی داشتم علاوه بر خواندن ادبیات عرب به مدت دوسال غالبا با هم محشور بودیم گاهی مشغول خطاطی و تابلو نویسی بود تا گواهی خوشنویسی ممتاز را از استاد میرخانی دریافت کرد و گاهی تاکسی درمی میکرد و غالب اوقات که از تهران به مشهد می آمد ایشان را زیارت میکردم. در مراسم درگذشت پدر ایشان آقای حاج مهدی شجریان به ایشان عرض کردم اعضاء انجمن ادبی فرخ برای عرض تسلیت خدمت رسیدند نمی خواهید بازدید پس بدهید فرمودند چگونه عرض کردم جمعه به انجمن ادبی فرخ بیائید فرصا نداشتند عرض کردم به منزل ما بیائید قبول کردند و من بعضی از اعضای انجمن از قبیل آقایان: کمال ، صاحبکار ، قهرمان ، باقرزاده ، دکتر علوی و چند تن دیگر دعوت کردم و از دوستان خودشان و دوستان خودم ازقبیل مرحوم میرخدیوی و دیگران، استاد شجریان به یکی از دوستانشان آقای کمالی گفتند از آقای فرامرز نوازنده سنتور دعوت کنید ایشان هم آمدند و برنامه ی بسیار به یادماندنی اجرا کردند. استاد شجریان زاده اول مهرماه1319 و درگذشته هفدهم مهرماه 1399. حدود سالهای 1330 در مهدیه حاجی عابد زاده درس ادبیات عرب از جامع المقدسات شروع کردیم .جامع المقدسات کتابی است در صرف و نحو و منطق، مدرس آقای حسین آستانه پرست ، فرهنگی معتقدی بود که خود از شاگردان آیت الله صالحی بود وی ناظم دبستان شرافت درکوچه حاج ابراهیم پایین خیابان بود . درحلقه درسی دوازده نفره ما در مهدیه آقای شجریان هم حضور داشت و شاید علت اینکه ایشان از اشعار کم محتوی خوانندگان دیگر استفاده نمی کرد چون در خانواده مذهبی تربیت شده بود. پدر ایشان از قاریان مطرح آن زمان بود که در خیابان امام خمینی(پهلوی سابق) در کوچه کنار سینما فردوسی مغازه داشت و همواره مشغول ذکر بود و دیگر آشنایی مقدماتی از ادبیات عرب که زبان قرآن است و لذا اکثر اشعار مورد استفاده ایشان از اشعار مولانا و حافظ و سعدی بود که شعر را نسبی خوب می فهمید در آن زمان آقای آستانه پرست در جمعه های تابستان مارا به گردش اطراف شهر می برد. اغلب آقای شجریان ضمن راهپیمایی یا کوه پیمایی زمزمه میکرد و اشعاری را به آواز میخواند که معلوم بود استعداد خوانندگی بالایی دارد که البته این خواندن ها ابتدا با خواندن قرآن در رادیو مشهد آغاز شد و بعد از تحصیل در دانشسرای مقدماتی و خدمت در اداره فرهنگ در یکی از شب ها که در محفلی برنامه اجرا می کرد وزیر فرهنگ و هنر در آن جلسه حضور داشته و مقدمات انتقال ایشان به تهران را فراهم می کند و بعد شروع اجرای برنامه های رادیویی و اجرای «ربنّا» ی معروف که مهمان افطار همه هم میهنان بود. شجریان اشعار حافظ را چنان با همه ی وجود اجرا میکرد که به قول هوشنگ ابتهاج «سایه» اگر حافظ زنده بود شجریان را بوسه باران می کردو برای اشراف شجریان به موسیقی از قول دکتر شفیعی کدکنی نقل میکنم که فرمود:«شجریان در موسیقی جایگاه حافظ در شعررا دارد. با دو بیت از سالک همدانی به پایان می برم.
حافظ چو نوای دلکشت گوش گرفت خیام صفت ز ساغرت نوش گرفت
ای رستم آواز، کنون با صد شوق فردوسی طوسی ات در آغوش گرفت
حسین ادیبیان-مشهد