در ماه می سال 1883کستوربا 14 ساله با توجه به آداب و رسوم منطقه با ماهاتما گاندی 13ساله ازدواج کرد. همسرش وقتی داشت در مورد مراسم ازدواج با او صحبت می کرد گفت: ما در مورد ازدواج چیزی نمی دانستیم، ازدواج برای ما لباس پوشیدن، خوردن شیرینی و بازی کردن با بستگان بود . برا اساس سنت های هندوستان ، عروس نوجوان، پس از ازدواج می بایست در خانه والدین خود و دور از شوهرش باشد. سالها بعد، ماهاتما نوشت «حتی در مدرسه من به او فکر می کردم».
در سال 1888 میلادی هنگامی که شوهرش برای تحصیل به لندن رفت، او در هند باقی ماند و نوزاد پسرش «هاریلال» را به دنیا آورد.او سه فرزند دیگر داشت: مانیلال، دامداس و دوداس. کستوربا پسر دیگری نیز داشت که خیلی زود فوت کرد.گاندی در 2 اکتبر 1869 مطابق دهم مهر 1248 خورشیدی متولد شد و در دو ژانویه 1948 مطابق با نهم بهمن 1326 خورشیدی وفات نمود. رهبر سیاسی و معنوی هندی ها بود که ملت هند را در راه آزادی از استعمار امپراتوری بریتانیا رهبری کرد.
او در طول زندگی اش استفاده از هر نوع ترور و خشونت برای رسیدن به مقاصد را رد می کرد. فلسفه بی خشونتی گاندی که خود نام (ساتیاگراها) «در زبان سانسکریت به معنای تلاش و کوشش برای رسیدن به حقیقت» روی بسیاری از جنبش های مقاومت بدون خشونت در سراسر جهان و تا امروز تاثیر گذارده است. گاندی در لندن پایتخت یک کشور امپریالیستی زندگی سختی را می گذراند ، چرا که برای مادرش سوگند یاد کرده بود از خوردن گوشت، الکل و لاقیدی جنسی احتراز کند. اگرچه تلاش می کرد آداب و سنن انگلیسی را بیاموزد ولی هرگز خود را به خوردن گوشت راضی نکرد، اما سیرکردن خود با کلم و گیاهان دیگر هم در آن کشور ساده نبود، زن صاحبخانه او را به یک رستوران خام خوری راهنمایی کرد. به انجمن خام خوران پیوست و حتی به عضویت کمیته آن درآمد و یک مقر محلی نیز برای آن انجمن دایر کرد. بعدها این تجربیات گران بهای خود را در امر سازماندهی موسسات به کار گرفت. برخی از هم قطاران گیاه خوار و خام خوار او عضو انجمن فلاسفه الهیات بودند که در سال 1875 تاسیس شده بود و هدف ترویج برادری جهانی را دنبال می کرد و به مطالعه بوداگرایی و ادبیات هندو می پرداخت. آنان گاندی را تشویق کردند تا به مطالعه (باگاوادگیتا) بپردازد. وقتی به هند بازگشت ، در امر وکالت در بمبئی موفقیت چندانی نداشت و لذا به شغل پاره وقت تدریس در یک دبیرستان روی آورد. پس از مدتی به «راجگوت» بازگشت و به عریضه نویسی برای شاکیان مشغول شد، ولی مجوز این کار را به او ندادند و مجبور شد کارش را تعطیل کند. گاندی برای وحدت میان مسلمانان و هندوهای کشورش یک ماه روزه گرفت و در راهپیمایی«نمک» از دوازدهم مارچ تا شانزدهم اپریل 1930 به همراه چندصد هزار نفر هندی، 400 کیلومتر از احمدآباد تا ساحل داندی راه پیمود تا از آب دریا نمک بگیرد و با این عمل قانون مالیات نمک را بی اعتبار کرد. این مبارزه با دعوات هندی ها برای تحریم کالاهای انگلیسی بود و با بازتاب جهانی روبرو شد و درنهایت انگلیسی ها مجبور به مذاکره شدند. هندی ها با کمک روح بزرگ (مهاتما) در سال 1947 توانستند استقلال کشورشان را به دست آوردند. وظایف شخص نسبت به خود، به خانواده، به وطن و به جهان از یکدیگر جدا و مستقل نیستند. نمی توان با زیان رساندن به خود یا خانواده خود به وطن خویش خدمت کرد. به همین قرار نمی توان با زیان رساندن به جهان نیز به وطن خود خدمت کرد. اینجانب به اتفاق همسرم در خرداد ماه 1391 این توفیق را داشتم که به کشمیر بروم .در فرودگاه کشمیر تابلویی را مشاهده کردم که نوشته بود «کشمیر، سوئیس هند»، و واقعا وقتی وارد کشمیر شدم رودخانه های جاری و چشم اندازهای پرگل و گیاه مرا خیلی مجذوب کرد. در این سفر بسیاری از رفقای من از جمله آقای مهندس منبتی و همسرشان با ما همراه بودند . آقای مهندس منبتی اکنون معاونت اماکن استان قدس رضوی هستند- توفیقی که در این سفر به من و همسرم دست داد زیارت آرامگاه ساده گاندی بود . مردی که ملت مستعمره هند را آزاد کرد و به هندوستان استقلال بخشید، این گونه ساده زیست و ساده مرد .
انشاءلله ...عاش سعیدا و مات سعیدا....