فقیه و مجتهد شیعه، فیلسوف، متفکر و نویسنده ایرانی بود. کتاب الحیات وی که یک دایرة المعارف اسلامی است، از شهرت و اعتبار خاصی در جهان اسلام برخوردار است. وی از مجددان مکتب معارفی خراسان مشهور به مکتب تفکیک است که معتقد به جدائی دین از فلسفه و عرفان است. دکتر علی شریعتی وی را به عنوان وصی خود جهت هرگونه دخل و تصرف در آثارش انتخاب کرده بود. به گفته محمدرضا زائری، حکیمی اعتقاد دارد " دینی که در آن عدالت نباشد دین نیست چه رسد به اسلام ! " او درسال 1381 هجری شمسی در رابطه با مبانی اسلام نامه ای به فیدل کاسترو نوشت و مدتی بعد در دیدار با یک هیئت کوبائی گفت: " اگراتفاقی برای فیدل کاسترو بیوفتد، یک فاجعه بشری رخ داده است " وی متولد سال 1314شمسی در مشهد است. حکیمی در سال 1320 تحصیلاتش را آغاز کرد. در سال 1326 وارد حوزه علمیه خراسان ( مدرسه نواب) شد و تا 20 سال از عمر خود را در این حوزه به تحصیل دروس مقدمات و سطح، خارج ، فلسفه ، ادبیات عرب، نجوم و تقویم گذراند. محمدتقی ادیب نیشابوری شیخ مجتبی قزوینی خراسانی، سید محمد هادی میلانی، احمد مدرس یزدی، اسماعیل نجومیان، حاج سیدابوالحسن حافظیان و حاجی خان متحبری از مهم ترین اساتید وی بودند. بیش از یکصد کتاب و مقاله نوشته اند که در راس آنها کتاب "الحیاة " می باشد. استاد حکیمی به دفن شهدا در دانشگاه ها انتقاد داشتند ، پس از انتخاب آقای حکیمی به عنوان یکی از اساتید برگزیده برای خدمت پنجاه ساله به علوم انسانی در جشنواره فارابی در آذر سال 1388 وی این پذیرش را رد و عنوان و جایزه را طی پیامی اعتراضی اعلام کرد. در قسمتی از این پیام آمده است همان گونه که پیشتر هم یادآور شده ام، بار دیگر تاکید می کنم که تا هنگامی که در جامعه ، فقر و محرومیت مرئی و نامرئی بیداد می کند برگزاری چنین جشنواره هایی از نظر اینجانب در اولویت نیست. پرسش این است آیا این علوم برای ثبت در کتاب ها و در دنیای ذهن است یا برای خدمت به انسان حقوق انسان و پاسداری از کرامت انسان است و در واقعیت خارجی و عینیت. محمدرضا زائری در برنامه ی تلویزیونی از نگاه برخی از مسئولین صاحب نفوذ فرهنگی کشور درباره حکیمی خبرداد که به بهانه ی رونمایی یکی ازآثار محمدرضا حکیمی، زائری را توبیخ کرده و گفته اند که " حکیمی ضد انقلاب است" حکیمی در شامگاه 31 مرداد 1400 به دلیل عوارض ناشی از ویروس کرونا و کهولت سن بر اثر ایست قلبی در گذشت و در تاریخ 2 شهریور 1400 در دارالحجه حرم امام رضا(ع) به خاک سپرده شد. حکیمی در بخشی از مقدمه ی کتاب شعله بی قرار محمد اسفندیاری می نویسد: درست زمانیکه دکتر شریعتی در متحول ساختن زن ایرانی و هویت بخشی آنان نقشی عظیم داشت، با تصویری که از حضرت فاطمه (س) به دست داد ( در کتاب فاطمه فاطمه است) وبا شخصیتی که از حضرت زینب (س) ترسیم کرد ( درکتاب پس از شهادت) زنان را به الگو گیری از این قهرمانان برانگیخت.
دوست دارم در اینجا برای ثبت در تاریخ خاطره ای بنویسم: اینجانب در سالهای 1355-1357 در دوره دکترا در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران با اصرار زیاد استاد مرحوم دکتر عبدالحسین زرین کوب ، تدریس قبول کردم و نهج البلاغه را به عنوان درسنامه برگزیدم. شاگردانی که در آن کلاس ثبت نام کرده بودم کمتر از 25 نفر بودند اما به تدریج به تعداد آنها و از دانشگاههای دیگر افزوده شد تا اینکه حدود سیصد نفر به این درس حاضر می شدند. نیمی از این جمع خانم هایی بودند و همه باحجاب، و آن هم چادر سیاه. گویا این کلاس مجلسی از مجالس دینی بود و داخل مسجد و حسینیه. این خانم ها چادریهای دکتر شریعتی بودند و از کسانی که تحت تاثیر شریعتی با آن معرفی نامه اش از فاطمه و زینب به حجاب گرائیده بودند. خانم ها دریافتند که مدل غربی برای زن مدل ارزشی نیست و زن فقط تن نیست که از راه تن نمایی شخصیتی بیابد . زن صاحب رسالتی در حد بزرگترین مردان تاریخ و حامل رسالت انبیائی.
و اما اینجانب تا مدتی که در مشهد و در مدرسه نواب بودم با ایشان تماس و از محضرشان استفاده می کردم. خاطرم هست که ابتدای ماه رمضان بود و جلسه قرآن در منازل و سخنران آن مجلس یکی از طلبه های مدرسه نواب بود و چون یکی از اعضای آن جلسه سرهنگی بود که بازجوی دوستان زندانی، از قبیل قدسی و مومنی که در زندان بودند آقای حکیمی سخت عصبانی بود که چرا ایشان در این مجلس که چنین کسی است جلسه گردانی و سخنرانی می کند. عرض کردم تذکر دهید گفتند با ایشان رابطه ندارم نامه ای می نویسم وتو در منزل ایشان بینداز. منزل نامبرده در کوچه ملک خیابان نادری بود . جلسات متعددی که سخنرانی داشتند شرکت می کردم و از آن جمله در یک ماهه رمضان ظهرها در دبستان علوی نهج البلاغه تدریس می کردند و می فرمودند خطبه شقشقیه را میتوان در این سه جمله خلاصه کرد که من دریادداشت هایم پیدا کردم و آن سه جمله این بود: (مرا از حقم، و اسلام را از گسترش تعلیمات صحیحش و بشریت را از مفاهیم عالی حقوقی محروم کردند)
"والسلام علیه یوم ولد و یوم یموت و یوم یبعث حیا"